سه قطره خون
نویسنده:
هادی صداقت(صادق هدایت)
امتیاز دهید
سه قطره خون نام داستانی کوتاه از صادق هدایت است که در مجموعهٔ داستان کوتاهی به همین نام در سال ۱۳۱۱ چاپ شد. این داستان از داستانهای سوررئالیستی هدایت محسوب میشود. در این داستان که در دارالمجانین میگذرد یکی از شخصیتها عادت به خواندن مسمطی دارد که شهرت فراوانی یافتهاست:
دریغا که بار دگر شام شد سراپای گیتی سیهفام شد
همه خلق را گاهِ آرام شد بجز من که درد و غمم شد فزون
جهان را نباشد خوشی در مزاج بجز مرگ نَبْوَد غمم را علاج
ولیکن در آن گوشه در پای کاج چکیده ست بر خاک سه قطره خون
دریغا که بار دگر شام شد سراپای گیتی سیهفام شد
همه خلق را گاهِ آرام شد بجز من که درد و غمم شد فزون
جهان را نباشد خوشی در مزاج بجز مرگ نَبْوَد غمم را علاج
ولیکن در آن گوشه در پای کاج چکیده ست بر خاک سه قطره خون
آپلود شده توسط:
HeadBook
1392/09/23
دیدگاههای کتاب الکترونیکی سه قطره خون
ما همه مان تنهاییم، نباید گول خورد، زندگی یک زندان است، زندان های گوناگون. ولی بعضی ها به دیوار زندان صورت می کشند و با آن خودشان را سرگرم می کنند بعضی ها می خواهند فرار بکنند، دستشان را بیهوده زخم می کنند، و بعضی ها هم ماتم می گیرند، ولی اصل کار اینست که باید خودمان را گول بزنیم، همیشه باید خودمان را گول بزنیم، ولی وقتی می آید که آدم از گول زدن خودش هم خسته میشود ...صادق_هدایت سه قطره خون
هر کسی پیشانیش بلند باشد، اگر چیزی هم بارش نباشد، کارش می گیرد و اگر علامهی دهر باشد و پیشانی نداشته باشد به روز او میافتد...
همه خلق را گاه ِ آرام شد بجز من که درد و غمم شد فزون
جهان را نباشد خوشی در مزاج بجز مرگ نَبْوَد غمم را علاج
ولیکن در آن گوشه در پای کاج چکیده ست بر خاک سه قطره خون
و هر نسلی از خوندن اون کتابا لذت میبره........